تکپارتی از جونک کوک اسمات ( خودم نوشتم )

تو و کوک 1 ساله که باهم ازدواج کردید کوک مثل همیشه شرکت بود و تو تنها بودی داشتی برای خودت تو اینستا میگشتی که یهو یه فیلم پورن اومد و تو حسابی هورنی شده بودیبه کوک زنگ زدی ولی جواب نمیداد پس مجبور بودی خودت دست به کار بشی و رفتی تو اتاق و برقا رو خاموش کردی چند دقیقه بعد داشتی به خودت دست میزدی که کوک اومد اما اصلا حواست نبود کوک اومد تو اتاق و تو رو دیدی و حسابی ا عصبانی شد کوک : مگه نگفتم نباید به اموالم دست بزنی هوم؟ا/ت: ببخشید کوک من هورنی شده بودم و بهت زنگ زدم اما جواب ندادی کوک: چی باعث شد هورنی شی؟ مگه نگفتم وقتی خونه نیستم فیلم پورن نبینا/ت: من داشتم تو اینستا می چرخیدم که یهو فیلم پورن اومد و من هورنی شدمببخشید کوک : حالا مهم نیست الان هم باید نیازت رو بر طرف کنم و هم تنبیهت کنم چون هورنی شده بودی مجبور بودی قبول کنی کوک دکمه های لباسش رو باز کرد و اومد روت خیمه زد و لباست رو درآورد و سینه هات رو می مکید و تو هم لباسش رو در می آوردی و با هر لمس کوک ناله های ریزی میکردی که کوک دیگه نتونست تحمل کنه و واردت کرد و تو جیغ میزدی اما کوک همین جوری توت می کوبید بعد از چند دقیقه با هم ارضا شدین و کوک ازت کشید بیرون کوک : درد داری؟ا/ت: با اون کار کل کردی انتظار داری نداشته باشم ؟کوک:خندید و زیر دلت رو ماساژ میداد و گفت بریم حموم و باهم حموم رفتین و اومدین بیرون و اون شب بهترین شب زندگیت بود و هم دردناک ترین شب زندگیت میدونم بد شد ولی به روم نیارین خب تکپارتی بعدی از کی باشه ؟